هشتاد سالگی حزب تودۀ ایران
من شاخهای ز جنگل خلقم
از ضربهٔ تبر
بر پیکر سلالهٔ من یادگارهاست
با من مگو سخن ز شکستن
هرگز شکستگی بهبرِ ما شگفت نیست
بر ما عجب، شکفتگی اندر بهارهاست
صد بار اگر بخاک کشندم
صد بار اگر که استخوان شکنندم
گاه نیاز باز
آن هیمهام که شعله برانگیزد
آن ریشهام که جنگل از آن خیزد
(از شعر «ریشه و جنگل»، سیاوش کسرائی، کابل، آبان ماه ١٣٦٢)
هشتاد سال از تولّد حزب تودۀ ایران، حزب کارگران و زحمتکشان میهنمان می گذرد. در تاریخ پر از مبارزه و رنج مردم ما برای دستیابی به بهروزی و سعادت، بیدادی که بر این حزب رفته است، مانند ندارد؛ حزبی که با تولد خود در جامعهای کهنه، استبداد زده و تک صدایی، برای مبارزه مسالمتآمیز سیاسی در کشورفرهنگی نو، رهگشا و پیشرو به ارمغان آورد؛ حزبی که همه همّ و غمّ خود را شجاعانه و با از جان گذشتگی در خدمت اعتلای میهن و ارتقای سطح زندگی و بیداری زحمتکشان گذاشت. صدای سازنده و رسایی که در بزنگاههای سرنوشتساز از گلوی تودههای تحت ستم برخاست و کاخهای صاحبان زر و زور را به لرزه درآورد؛ صدای نوید بخشی که فریاد بر میداشت «راه دو بیش نیست: یا مزدور و ریزهخوار قدرت بودن، فراغت بیثمرش را به زیباییها آراستن، حق را در پایش قربانی کردن؛ و یا در کنار مردم بودن، امید را در ایشان زنده نگهداشتن، دیدگانشان را به زیبایی و حق گشودن»؛* صدایی که هنوز از چارسوی میهنمان و از گلوی «مردمان سختکوشِ توده کرده رنج روی رنج» علیه بیدادِ سرمایه و سود بهگوش میرسد؛ صدایی که بهرغم همه توطئهها و تمهیدات دشمنانش هرگز خاموش نشد و خاموش نخواهد شد. این نوای گرم و زندگیبخش، بهرغم تیرهای جانگدازی که بر پیکر خون آلودش نشسته است، در این دوران تیره و دشوار نیز اینجا و آنجا و در هر کوی و برزن هر روز رساتر میگردد. نوایی خوش که در همراهی و همدردی با تودههای رنج و زحمت، امیدشان را نیرو میبخشد، و در زندگیشان شور مبارزه برای فردایی بهتر را میدمد. نوایی که صدای مردم است و صدای مردم خاموشی نمی پذیرد.
« …
من از درون قصّهها و غُصّهها برآمدم،
زپشت دودِ کِشتهای سُوخته،
درونِ کومهی سیاه،
ز پیشِ شعلههای کورهها و کارگاه.
… »
حزب تودۀ ایران از درون تودهها برآمده، با تودهها رشد یافته، و برای آنان و در کنارشان مبارزه کرده است؛ داستان حزب تودۀ ایران، داستان سفر سحرانگیزی است پُر درد و رنج از دل تاریخ معاصر در برخورد با استبداد و ارتجاع در میهنمان؛ روایتی است کهنه و نو از روزگاران حضیض و اوج؛ داستان زندگی مردم محروم و ستمدیدهای است که هر بار برای بهبود شرایط زندگی و علیه خفقان برخاستند، هر بار که فریاد عدالت خواهانهای سر دادند و بارقهٔ امیدی دمید، انواع توطئهها فزونی گرفت و امواج تهمت و دروغ و افترا فضا را مسموم، و هجوم کور و بیرحم ارتجاع داخل و خارج، زمین را از خون پرستوها رنگین کرد.
آنچه که در روند اندیشه و حرکت حزب تودۀ ایران، از بدو تأسیس تا انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷ رخ داد، در کتاب «اسناد و دیدگاهها»، و سپس در چهل سالگی حزب، در کتاب «چهل سال در سنگر مبارزه» انتشار یافته است. کتاب «اسناد و دیدگاهها» با عرضۀ مقالات و تفسیرهایی که قبلاً در نشریات حزبی چاپ شدهاند، سندی است محکم و مطمئن در راه و روش حزب در برابر رویدادهایی که بدان مربوطند. در عین حال تلاش شده است تا در اینجا، در سایت «۸۰سالگی»، مجموعه گرانبهایی از کتب، نشریات، مقالات و اسناد معتبر دیگری نیز آن را همراهی کند.
رحمان هاتفی، از روزنامهنگاران بنام کشور و عضو هیأت سیاسی کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران، که در توطئۀ یورش گسترده و سبعانۀ سالِ ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی به حزب تودۀ ایران دستگیر و تحت شدیدترین شکنجهها قهرمانانه ایستاد و جان در راه آرمان نهاد، در مقدمۀ کتاب «اسناد و دیدگاه ها» مینویسد:
« … حزب تودۀ ایران محصول طبیعی این آب و خاک، برخاسته از عمق خواست و نیازِ پیکار نیروهای اجتماعی تاریخساز و پاسخ دهنده به ضرورتهای این حرکت میهنی در عصر نوست. این اصالت را محتوی مجموعۀ حاضر ـــ که مشتی از خروار است ـــ با برهانی فلزآسا تصدیق میکند. تصدیق میکند که در سراسر تاریخ پس از ولادتِ حزب تودۀ ایران، بهندرت اقدام و تحول مترقی و انقلابی، و حتی بهندرت اندیشه و بارقۀ روشنگر و راهگشایی وجود دارد که جامعه را به پیش رانده باشد، و نخستین بار توسط حزب تودۀ ایران عرضه نشده و یا با واسطه و بی واسطه کم و بیش، فرآورده تلاش و پیکار پیگیر آن نباشد.»
با خیزش مردم در انقلاب ۱۳۵۷، حزب تودۀ ایران با مردم و در کنار مردم در بهثمر نشاندن انقلاب واهداف آن که همانا استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی بود، فعالانه سهم گرفت. کادرها و هواداران حزب در هرجا که میتوانستند به سازماندهی تودهها پرداختند و با شهامت و شجاعت در سنگر دفاع از میهن انقلابی تا پای جان ایستادند. سیاست اصولی و دقیق حزب در بین نیروهای خلقی و انقلابی هر روز جاذبه بیشتری مییافت.
«حزب تودۀ ایران انقلاب مردم ایران را با همۀ خصایل و ویژگیهای دیرآشنا و نیروهای ناهمگون آن در هر مرحله دقیقاً شناخت و از ورای نمودهای گاه شبههانگیز، به ماهیت آن راه یافت. معرفی خصلت عمدهٔ آزادیبخش و ملّی انقلاب و محتوی خلقی آن، درک سرشتِ طبقاتی خواستها و تمایلاتی که عمیقاً با اعتقادات مذهبی آمیخته است، تشخیص گرایشهای کاملاً مختلف در حاکمیت و … توضیح خصلت دوگانه و متناقض دمکراتهای انقلابی در حاکمیت دولتی و تلاش در جهت تقویتِ خصلتِ مترقی، ضدامپریالیستی و خلقی این نیروها، بخشی از خدماتِ حزبِ تودۀ ایران به انقلاب و نیروهای راستینِ انقلابی است.»**
حزب تودۀ ایران، با آغاز جنگ عراق علیه ایران، ضمن افشا و محکوم کردن این تجاوز و توطئۀ امپریالیستی برای به انحراف کشاندن و شکست انقلاب مردم ایران، با تمام نیرو به دفاع از میهن و انقلاب پرداخت. اعضا و هواداران حزب تودۀ ایران در سرتاسر مرزهای غرب و جنوب غربی کشور دوش بهدوش دیگر مبارزان انقلابی برای دفع تجاوز گسترده دشمن در جبههها جنگیدند و بسیاری جان خود را در این راه از دست دادند. حزب با تمام توان برای دفاع از مرزهای میهن و دفع متجاوز کوشید، امّا پس از آزادی خرمشهر و بیرون راندن متجاوزین از خاک میهن، ادامه جنگ را بهصلاح کشور و انقلاب نمیدید و آن را بارها رسماً اعلام کرد و به مسؤولین کشور برای ادامه جنگ هشدار داد؛ سیاستی که بعدها درستی آن بر همگان محرز گردید، امّا حزب تودۀ ایران برای آن بهای سنگینی پرداخت. دیری نپایید که بار دیگر ارتجاع داخل و خارج دست بهدست هم داده و با دسیسهچینی و توطئه، یورشِ سهمناک، سبعانه و گستردهای را علیه پاکترین فرزندان این آب و خاک و مدافعین راستین انقلاب سازمان دادند. در طی چند شبانه روز، تقریباً تمامی رهبری، برجستهترین کادرهای حزبی، و تعداد بسیاری از اعضا و هواداران حزب تودۀ ایران که گناهی جز دفاع از انقلاب نداشتند، دستگیر و روانه سیاهچالهای رژیم جمهوری اسلامی شدند، و بدین ترتیب انقلاب از بزرگترین مدافع راستین خود محروم گردید. دستگیرشدگان بلافاصله زیر شدیدترین شکنجههای حیوانی قرار گرفتند تا به آن چیزی اعتراف کنند که خود از آن چیزی نمیدانستند، ولی جلادانشان میخواستند بشنوند. تعدادی زیر این شکنجههای حیوانی جان سپردند. رهبران فرهیخته و کادرهای برجسته حزب با دلایل واهی به زندانهای طویلالمدت و اعدام محکوم گردیدند، که بیشترشان، با وجود داشتن حکم زندان، در کشتار شهریور ماه سال ۱۳۶۷ بهدار آویخته شدند.
تعدادی از کادرها، اعضا و هواداران حزب بهناچار برای نجات جان خویش و دیگران، دست به عقبنشینی پراکنده و غیرسازمانیافته زدند و با پشت سرنهادن همه علایق و بستگیها، بعضی با خانواده و فرزندان کوچکشان و برخی تنها، با دلهره و عذابی فراوان و هزاران مشقت، از مرزهای شرق و غرب، شمال و جنوب و از هر طریق که دست میداد، خاک میهن را ترک کردند و به نزدیکترین کشور امنی که می توانستند پناه بردند، و «سرنوشت»، البته با دست دسیسهچینان و توطئهگران، یکبار دیگر، مهاجرتی از هم گسیخته و نامعلوم را به حزب تودۀ ایران تحمیل کرد.
حزب تودهٔ ایران پس از یورشهای وحشیانه جمهوری اسلامی به آن با پراکندگی و مشکلات بزرگی مواجه شد. حزب موفق شد تا ساختارهای رهبری خود را بازسازی کند و ارگان مرکزی حزب را بهطور منظم منتشر سازد. امّا، از سویی، دشواریهای عینی ناشی از: شکست و سرکوب حزب؛ سقوط حاکمیت سوسیالیستی در اتحاد جماهیر شوروی؛ و همچنین مشکلات ویژهٔ مهاجرت، و از سوی دیگر، فقدان رهبری شایسته و پرتوان حزب که عصاره نبرد دهها ساله کمونیستهای ایرانی بود؛ و نیز دوری رهبری جدید حزب از مشی علمی ـ سیاسی حزب توده ایران، مجموعه عواملی بود که سبب شد تا برخوردها و تنشهای سیاسی ـ تشکیلاتی در درون حزب اوج گرفت. چنین وضعیتی تشکیلات حزبی را تضعیف، و صفوف حزب تودهٔ ایران را با پراکندگی بیسابقهای مواجه ساخته است. علیرغم همه این آشفتگیها و نابسامانی ها، امّا، هیچ کس نتوانست و نمی تواند آن سیاست انسانی و مردمی رهبری خردمند حزب در راه تثبیت و بهثمر نشاندن اهداف مترقی انقلاب را، که با ظرافت و شایستگی تحسینآمیزی پرداخته شده و بر دل میلیونها مردم زحمتکش نشسته بود، از ضمیر و وجدان جمعی جامعه پاک سازد.
این مجموعه، که بهمناسبت هشتاد سالگی حزب تودۀ ایران، قدیمی ترین سازمان سیاسی کشور، گرد آمده است، نشان از «اندیشه و عملِ» عمیقا انسانی و مردمی حزبی دارد که بدون آگاهی از آن، شناخت تاریخ معاصر کشورمان دشوار میگردد. و این در حالی است که عدم آگاهی به تلاطمهای سیاسی هشتاد سال گذشته در میهنمان، زمینهها و خواستهای مردم در نبرد عدالتخواهانه از یک سو، و توطئههای ارتجاع داخل و خارج در برابر آن از سوی دیگر، برداشت دقیقی از بستر حرکت حزب تودۀ ایران در این دوران، و اندیشه و عمل آن بهدست نخواهد داد. از همین رو میتوان بهجرأت گفت سرگذشت حزب تودۀ ایران و تاریخ معاصر میهنمان، در هم تنیده است.
غمگنانه باید گفت که تاکنون، کوشش هدفمند و همهجانبهای برای جمعآوری اسناد ارزشمند حزبی و آرشیو و حفظ آنها از طریق فضای مجازی بهعمل نیامده است. چنین به نظر میرسد که در پی تحولات در کشورهای سوسیالیستی، متأسفانه آرشیو حزب دچار سرنوشت نامعلومی گردیده است. در هشتاد سالگی حزب تودۀ ایران، تلاش بر این است تا در این زمینه فعالیتی جدّی صورت پذیرد. سایت «۱۰ مهر»، از طریق ایجاد «سایت ۸۰ سالگی»، بهسهم خویش در این راستا تلاش خواهد کرد و برای هرچه پُربارتر کردن این آرشیو مجازی دست یاری به سوی همۀ علاقمندان به سرنوشت حزب تودۀ ایران دراز می کند.
به پای شعله رقصیدند و خوش دامن کشان رفتند
کسی زان جمع دستافشان نشد دمساز خاکستر
تو پنداری هزاران نی در آتش کردهاند اینجا
چه خوش پُرسوز مینالد، زهی آوازِ خاکستر!
سمندرها در آتش دیدی و چون باد بگذشتی
کنون در رستخیز عشق بین پروازِ خاکستر
“سایه”
ــــــــــــــــــــــــ
* محمود اعتمادزاده «به آذین»
** از مقدمه «اسناد و دیدگاهها»